وبلاگ جامع اسلام اهل بیت

یکی از اصحاب امام علی(ع) می گوید:امیر المؤمنین(ع) برای ما خطبه خواند و بعد از حمد و ثنای الهی، فرمود:قبل از آن که مرا از دست بدهید هرچه می خواهید بپرسید و سه بار این جمله را تکرار فرمود. صعصعه بن صوحان از جا بلند شده گفت:یا امیر المؤمنین، دجال چه وقت ظهور می کند؟ حضرت فرمود:بنشین که خدا حرف تو را شنید و دانست که چه ارائه کرده ای. به خدا قسم در این مورد من از تو داناتر نیستم؛ ولی برای آن نشانه هایی است و آن شکل و شمایلی دارد که قدم به قدم ظاهر خواهد شد،اگر بخواهی به تو می گویم،عرض کردم:بلی یا امیر المؤمنین بفرمایید،حضرت فرمود:آن چه به تو می گویم حفظ کن.وقتی مردم نماز را ترک کردند و نخواندند،امانت را ضایع کردند،دروغ را حلال شمردند،ربا خوردند،رشوه گرفتند،بنا ها را محکم ساختند،دین را به دنیا فروختند،نا بخردان را به کار گماشتند،با زنان مشاوره کردند،قطع رحم کردند،پیرو خواسته های نفسانی خود شدند،خون ریختن را آسان شمردند،فجور و گناه علنی شد،وبرای حرص در دنیا زنان در تجارت با شوهرانشان شریک شدند،زنان به زین دوچرخه و اسب سوار شدند، زنان خود را مانند مردها و مردها خود را مانند زنان کردند،لباس گوسفند بر گرگ صفت می پوشانند،در این هنگام،وای وای عجله کنید،عجله کنید.بهترین سرزمین ها در آن روز بیت المقدس است زمانی به مردم برسد که آرزو کنند ای کاش از ساکنین آنجا باشند.

اصبغ بن نباته ایستاده عرض کرد:یا امیر المؤمنین،دجال کیست؟ حضرت فرمودند: دجال صائد(شکارچی) فرزند صائد می باشد.شقی، کسی است که او را تصدیق کند و سعید کسی است که او را تکذیب کند. از شهری به نام اصفهان و از محله یهودی نشین خروج می کند.چشم راستش ممسوح و چشم چپش روی پیشانی،مانند ستاره صبح می درخشد.در چشمش لکه ای مانند خون و میان دو چشم او نوشته شده است کافر،که هر با سواد و بی سوادی آن را می خواند.در دریاها فرو می رود با آفتاب می چرخد.مقابل او کوهی از دود است و پشت سرش کوه سفیدی است که مردم خیال می کنند آن خوراکی است.خروج او در زمان قحطی سخت است.بر الاغی سوار شده است که هر قدمش یک فرسخ زمین زیر پای او به تندی رد می شود،به هیچ آبی نمی رسد،مگر آنکه روز قیامت آن آب خشک می شود.با بالاترین صدا فریاد می زند که جن و انس و شیاطین بین مشرق و مغرب همه می شنوند،می گوید:به سوی من بیایید،ای دوستانم،من خلق کردم و بر پا داشتم،منم اندازه گیری کردم و درست کردم،منم پروردگار بلند مرتبه شما! امام فرمودند:دشمن خدا دروغ می گوید؛زیرا او اعور و یک چشمی است و غذا می خورد و در کوچه و خیابان راه می رود در حالی که خدای شما یک چشمی نیست،غذا نمی خورد،در کوچه و بازار راه نمی رود و هرگز از بین نمی رود: {تعالی الله عن ذالک علواً کبیری} بدانید که اکثر پیروان او، ولد زنا و طیالسه خضر(زنان تناز) هستند.خدا او را در عقبه شام که معروف به دره افیق است سه ساعت مانده به غروب روز جمعه به دست کسی که عیسی مسیح پشت سر او نماز می خواند می کشد و بدانید که بعد از آن قیامت کبری می باشد.

تفسیر شخصیت دجال از نظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

پیامبر درمورد دجال فرمود:هر پیامبری بعد از نوح قوم خود را از فتنه دجال بر حذر داشت،من نیز شما را بر حذر می دارم ولی من جمله ای درباره او می گویم که هیچ پیامبری به قوم خود نگفته،من می گویم او یک چشمی است.

تکیه روی زمان نوح در بعضی از این احادیث،شاید به خاطر اشاره به دورترین زمان باشد؛یا عدم وجود دجالها در زمان های پیش از نوح به سبب این باشد که نخستین آئین و شریعت را نوح آورد،و یا به خاطر عدم نفوذ حیله ها و تزویرها در جوامع انسانی پیشین بوده است. به هر حال توصیف دجال به مرد یک چشمی تفسیری دارد که بزودی به آن می پردازیم. جالب توجه این که در پاره ای از احادیث آمده است که پیش از ظهور مهدی(عج) 30 دجال ظهور خواهد کرد.حتی در اناجیل نیز به ظهور دجال اشاره شده است.

از روایتی که مرحوم علامه مجلسی در بحار الانوار از امیر المؤمنین علی(ع) نقل کرده چنین استفاده می شود که او دارای صفات زیر است:

1- او یک چشم دارد که در میان پیشانی اش همچون ستاره صبح می درخشد! اما همین چشم خون آلود است،گویی با خون ترکیب شده!

2- او الاغ سفید تند رویی دارد که هر گام او یک میل است و به سرعت زمین را طی می کند!

3- او دعوی خدایی می کند و هنگامی که دوستان خود را به گرد خویش می خواند صدای او را تمام جهانیان می شنوند!

4- او در دریاها فرو می رود و خور شید با او حرکت می کند،در پیش روی او کوهی از دود و پشت سرش کوه سفیدی قرار دارد که مردم آن را مواد غذایی می بینند.

5- به هنگام ظهور او مردم گرفتار قحطی و کمبو مواد غذایی هستند.

و اتفاقاً درباره حوادث آخر الزمان نیز این گونه مفاهیم کنائی بی سابقه نیست؛از جمله می خوانیم که خورشید از مغرب طلوع می کند.و این یکی از پیچیده ترین مسائل مربوط به این قسمت است که ظاهراً با علم روز سازگار نیست؛زیرا طلوع آفتاب از مغرب مفهومش تغییر مسیر گردش کره زمین است؛اگر این موضوع ناگهان صورت گیرد همه آب دریاها و تمامی ساختمانها و موجودات سطح کره زمین به خارج پرتاب می گردد و همه چیز به هم می ریزد و اثری از زندگی باقی نمی ماند،و اگر تدریجاً صورت گیرد طول شب و روز بقدری زیاد می شود که از یک ماه و دو ماه هم خواهد گذشت و باز نظام کائنات در زمین به هم خواهد ریخت! راوی حدیث نزال بن سبره از صعصعه بن صوحان می پرسد این که امیر المؤمنین علی(ع) در پایان سخنش پیرامون دجال و مانند آن فرمود:از حوادثی که بعد از آن رخ می دهد از من نپرسید... منظورش چه بود؟

صعصعه در پاسخ می گوید:آن کس که حضرت مسیح پشت سر او نماز گزارد دوازدهمین نفر از خاندان پیامبر(ص) و نهمین نفر از فرزندان حسین بن علی(ع) است،و او است خورشیدی که از غروبگاه خود طلوع خواهد کرد.

حتماً می پرسید چگونه می توان دجال را تفسیر کرد؟ در پاسخ این سؤال می گویم بعید نیست دجال با آن صفاتی که گفته شد اشاره به فریبکاران و رهبران مادی ستمگر در دنیای ماشینی باشد؛ زیرا:

اولاً:آنها یک چشم دارند و آن چشم اقتصاد و زندگی مادی است.

ثانیاً:مرکبهایی در اختیار دارند که بسیار تند وسریع السیر است و کره زمین را در مدت کوتاهی دور می زند با سرعت هایی حتی مافوق سرعت صدا!

ثالثاً:آنها عملاً مدعی الوهیتند و مقدرات مردم جهان را به دست خویش می دانند و با تمام ضعف و ناتوانی که دارند،همچون فرعون دعوی خدایی دارند.

رابعاً:با زیر دریائیهای مجهز به زیر دریا می روند،وسایل سریع السیرشان با مسیر شمس حرکت می کند.در پیش روی کارخانه های عظیمش،کوهی از دود،و به دنبال سرش کوهی از فراورده های صنعتی و مواد غذایی مشاهده می شود.

خامساً:مردم به عللی- از قبیل خشکسالی و... - گرفتار کمبود مواد غذایی می شوند و مخصوصاً گروهی از گرسنگی می میرند و از میان می روند و دجال که عامل این همه نابسامانیهاست از این وضع بهره برداری کرده به عنوان کمک به گرسنگان و محرومان جامعه برای تحکیم پایه های استعمار خود کوشش و تلاش می کند.

البته آنچه در بالا گفته شد یک تفسیر احتمالی برای دجال بود که قرائن مختلفی آن را تأیید می کند.ولی قبول یا عدم قبول این تفسیر به اصل موضوع صدمه نمی زند که مسأله دجال،با این صفات جنبه کنایه دارد نه این که انسانی باشد با چنان مرکب و چنان صفات و مزایا!