ولادت حضرت مهدی(عج)

ولادت حضرت مهدی(عج)

علما و محدثین امامیه، از جمله علامه مجلسی، شیخ مفید، شیخ صدوق (ره) و... اتفاق بر آن دارند كه حضرت مهدی (عج) در نیمه شعبان سال 255 در سامرا چشم به جهان گشود. واز آنجا كه مسئله ولادت امام مهدی (عج) از منظرشیعه امامیه مشهور است تنها به صورت اجمالی به ذكر برخی از ادله ولادت ان حضرت می پردازیم : 

الف : اخبار پیامبر اكرم (ص) وامامان معصوم (ع) ازتولد فرزندی برای امام حسن عسكری (ع) كه پس از به دنیا آمدن، از دیدگان پنهان گشته وبعد از ظهور جهان را پر از قسط وعدل خواهد نمود كه مجموع این اخبار بیش از هزارحدیث است كه در كتب روایی معتبر شیعه ازجمله الكافی ،الغیبه ،كمال الدین و...آمده است.

ب: سال ولادت امام زمان ـ علیه السلام ـ بنابر نقل اكثر مورّخین مُعتبر و و محدّثین شیعه و غیر شیعه نیمه شعبان سال 255 هـ . ق. می‌باشد، و سال شهادت امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ سال 260 ه ـ .ق. می‌باشد. بنا‌بر تصریح علمای بزرگ امامیّه مانند شیخ مفید، آن حضرت در سال شهادت پدر بزرگوارش پنج ساله بود: «وكان عمره عند وفاه ابیه خمس سنین اتاه الله تعالی فیها الحكمه كما اتاها یحی صبیاً و جعله اماماً فی حال الطفولیه . . .». این قول مشهور و دقیق بین علمای شیعه و تمام شیعیان است، بنابراین امام دوازدهم ـ علیه السلام ـ پنج سال در كنار پدر بزرگوارش و در سایه پدر مهربانش زندگی نموده است و این زندگی و حتی تولد حضرتش به نوعی در خفاء و پنهانی بوده است،

علّت اختفاء مربوط به اوضاع سیاسی و اجتماعی معاصر امام عسكری ـ علیه السلام ـ و حتی ائمه پیش از او بوده است به لحاظ امنیت جانی چنان‌كه ولادت برخی از انبیای الهی در خفا و استتار بوده است، شرایط سیاسی حاكم بر عصر امام به علت تدابیـر سخت نظامی خلفای عباسی كه دشمن سرسخت ائمّه بوده‌اند اقتضاء می‌نمود، كه شیعیان در تقیّه كامل و اختفاء فعّالیت‌های مذهبی خود را انجام دهند و ارتباط با ائمه برای شیعیان بسیار سخت انجام می‌گرفت، تنها وكلای شیعه در این دوره با زحمات عدیده امكان ارتباط با ائمه را داشتند،

مخصوصاً دوره امام عسكری ـ علیه السلام ـ سخت‌ترین دوران سیاسی و اجتماعی برای شیعه محسوب می‌شود. این امام عزیز اكثر دوران خویش را در پادگآنهای نظامی به سر برد و بخشی از عمر شریفش را نیز كاملاً تحت مراقبت وكنترل شدید نیروها و جاسوسان امنیتی خلفای جائر و ستم پیشه عباسی بوده است و وظیفه سنگین الهی، امامت را انجام می‌داد با توجّه به این اوضاع فشار و خفقان سیاسی است كه امام زمان ـ علیه السلام ـ در كودكی برای خیلی از مردم ناشناخته بود و فقط خصیّصین از بزرگان شیعه و نزدیكان أئمه و صحابی بزرگ به زیارت حضرت توفیق یافته و او را دیده‌اند و تعداد این افراد به حدّی است كه یقین آور است علاوه بر این كه این رؤیت‌كنندگان خودشان از فقها و از اصحاب بزرگ و كاملاً مورد اطمینان و تأیید ائمه بوده‌اند كه در یقین و اطمینان كامل به كلام آنها جای هیچ شبهه و شكی را باقی نمی‌گذارد.

اسامی این افراد در كتاب‌های حدیثی و تاریخی علمای بزرگ شیعه و سنّی آمده است و بسیاری از این افراد خودشان به محضر امام زمان ـ علیه السلام ـ در زمان امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ رسیده‌اند با توجّه به این‌كه در مدّت پنج سال امام عسكری ـ علیه السلام ـ با خواص از شیعیان ارتباط مستمر داشت یا از طریق وكلای مخصوص در نواحی مختلف سرزمین اسلامی یا ارتباط مستقیم كه در این فرصت‌ها امام سعی می‌نمود جانشین خود را به شیعیان معرفی كند و آنها را از تحیر و سر درگمی نجات دهد همان طوری كه ائمه قبل از او علاوه بر تصریح پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه وآله ـ بنام ائمه، شخصاً و عیناً او را به شیعیان معرفی می‌كرده‌اند تا هیچ كس به دروغ مدّعی مقام امامت نشود كه منجر به انحراف شیعه از مسیر حق گردد لذا در سیره تمام ائمه ما می‌بینیم كه آنها علاوه بر معرفی جانشین خود از آخرین امام معصوم نیز با القاب و اسم خاص آن حضرت به تصریح سخن گفته‌اند و او را به مردم با علائم مخصوص و منحصر به‌فرد معرفی نموده‌اند.

با این اهتمام به مقام امامت، امام عسكری ـ علیه السلام ـ هم خبر از ولادت و غیبتش داده و او را شخصاً از دوران نوزادی و تولّد او را با طرق مختلف از جمله فرستادن «عقیقه»، به تمام شیعیان از ولادت آن حضرت خبر داده و او را به بزرگان شیعه نشان داده و در زمان خود شناسانده‌اند تا حجّت بر آنها تمام شده است. در اینجا بترتیب از منابع معتبر و مختلف به تبیین برخی از افرادی كه بـه حضور حضرت صاحب الامر (عج) در زمان پدر بزرگوارش مشرّف شده‌اند می‌پردازیم:

1. محمد بن عثمان العمری همراه چهل نفر از شیعیان آن حضرت را در كودكی دیده‌اند كه امام عسكری ـ علیه السلام ـ به آنها فرموده است «هذا امامكم من بعدی و خلیفتی علیكم اطیعوه».

2. كرخی به نقل از ابو هارون كه از شیعیان بوده است نقل می‌كند كه صاحب الزمان ـ علیه السلام ـ را دیدم صورتش مانند ماه شب چهاردهم نور می‌داد.

3. یعقوب بن منقوش هم به نقل از شیخ صدوق (ره) در كمال الدین از جمله كسانی است كه حضرت را دیده است. شیخ صدوق از بزرگان شیعه است كه كتاب‌های گرا‌ن‌سنگی را در علوم مختلف از خود برجای گذاشته است كه دارای اعتبار ویژه‌ای در پیش فُقهای شیعه هستند از جمله كتاب‌های بسیار معتبر او كتاب «كمال الدین و اتمام النعمه» است كه آن‌ را درباره امام عصر ـ علیه السلام ـ نگاشته و تفصیلاً مباحث مختلفی را حول محور مهدویت طرح نموده و تمام شبهات وارده بر این جریان را در آن جواب داده است كه بسیار قابل توجّه و مناسب است لذا هیچ شبهه‌ای در كتاب و نویسنده آن وجود ندارد و از جهاتی، از جمله نزدیكی دوران حیاط صدوق به دوران غیبت صغری از نقاط قوت این كتاب است و ممتاز بودن و برخورداری نویسنده از فضائل نفسانی از موارد دیگر امتیازات این كتاب شریف است كه قابل توجّه می‌باشد. در حقیقت این كتاب جواب شبهاتی است كه درباره مسئله مهدویت و وجود امام عصر (عج) در عصر صدوق بر شیعه وارد شده و صدوق (رض) قاطعانه به آنها پاسخ مستند و مستدل داده است از جمله كتابهای معتبر شیعه كه به این مسئله «رویت امام در حیات پدرش» پرداخته، كتاب ارشاد شیخ مفید است (336-413)، به نقل از ارشاد محمد بن اسماعیل بن موسی بن جعفر ـ علیه السلام ـ كه از نوادگان امام هفتم بود در عراق امام زمان را در كودكی و در حیات پدرش دیده است، حمزه بن موسی بن جعفر به نقل از حكیمه خاتون عمه امام عسكری ـ علیه السلام ـ كه از جمله روایات بسیار معتبر است او را دیده در حیات پدرش دیده است، این روایت كه حكیمه خاتون حضرت را دیده است در بسیاری از كتاب‌های مربوط به موضوع مهدویت كراراً آمده است كه حتّی شب ولادت حضرت صاحب الزمان ـ علیه السلام ـ آن بانوی مكرّم در خانه امام عسكری ـ علیه السلام ـ حاضر بوده و افطار را در كنار برادرزاده‌اش بوده و شاهد ولادت آن حضرت بوده است، و او را مكرراً دیده و چشمانش با دیدارش روشن گردیده است «رزقنا الله و ایاكم رؤیته» بنابر این اگر رویت كنندگان حضرت را در یك جمع بندی قرار دهیم می‌توانیم چنین نتیجه بگیریم كه سه گروه حضرت را دیده‌اند :

1. اهل بیت آن حضرت: مانند حكیمه خاتون عمه امام عسكری ـ علیه السلام ـ و خادمان خانه امام عسكری ـ علیه السلام ـ در ردیف اولین كسانی بوده‌اند كه امام را زیارت كرده‌اند الف. ظریف (ابونصر) خادم دودمان امام عسكری ـ علیه السلام ـ ب. ابوسعید غانم خادم دیگر امام عسكری ـ علیه السلام ـ نقل كرده است كه امام زمان ـ علیه السلام ـ در گهواره بود كه به محضرش شرف یاب شدم . . . به من فرمود: «انا خاتم الاوصیاء و بی یدفع الله عن اهلی و شیعتی».

ج. «و روی محمد بن یعقوب رفعه عن نسیم الخادم و خادم ابی محمد ـ علیه السلام ـ . . .» وارد شدم به حضور امام زمان ـ علیه السلام ـ بعد از این‌كه ده شب از ولادتش می‌گذشت، در این حال عطسه نمودم به من فرمود: «یرحمك الله. . . ». فقال «الا ابشرك فی العطاس، هو امان من الموت ثلاته ایام».

2. گروه دوم كه از دیدار امام در حیات پدرش مسرور شده‌اند از نواب حضرتش بودند، عثمان بن سعید عمروی چنانكه قبلاً نیز گفته شد.

3. گروه سوم از زیارت كنندگان حضرت در عهد امام عسكری ـ علیه السلام ـ اصحاب خاص و شیعیان نامدار حضرت بوده‌اند كه به برخی از آنها اشاره كردیم و بسیاری از بزرگان شیعه از جمله علمای شهر قم و شیعیان خاص امام عسكری ـ علیه السلام ـ به زیارت حضرت صاحب الزمان ـ علیه السلام ـ در زمان حیات پدرشان رسیده‌اند.

چگونگی ولادت حضرت مهدی(عج)

شیخ طوسی در كتاب غیبت و علمای دیگر روایت كرده‌اند و صدوق در كتاب كمال الدین به سند صحیح و معتبر از جناب موسی بن محمد بن قاسم بن حمزه بن موسی بن جعفر ـ علیهما السلام ـ از حضرت حكیمه خاتون دختر والا مقام امام محمد تقی ـ علیه السلام ـ كه از بانوان با عظمت و شخصیّت و فضیلت خاندان رسالت است، حدیث كرده است، حكیمه فرمود: امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ فرستاد (فردی را) نزد من كه عمه امشب در نزد ما افطار كن كه شب نیمه‌ شعبان است و خداوند حجت را در این شب ظاهر فرماید و او حجت خدا در زمین است.

من عرض كردم: مادرش كیست؟

فرمود: نرجس.

گفتم: فدایت شوم، به خدا سوگند در او اثری نیست.

فرمود: همین است كه برای تو می‌گویم.

حكیمه گفت: پس آمدم چون سلام كردم و نشستم نرجس خواست پای افرازم را بیرون آورد، گفت: ای سیده من و سیده خاندان من، چگونه شب كردی؟

گفتم: ‌بلكه تو سیده من و سیده خاندان منی.

گفت: ای عمه این چه سخن است؟!

گفتم: ای دخترم، خدا امشب به تو پسری كرامت فرماید كه در دنیا و آخرت آقا است؛ پس او خجلت كشید و حیا كرد، وقتی از نماز عشا فارغ شدم افطار كردم و در بستر خوابیدم چون نیمه شب رسید برخاستم برای نماز شب، نماز را خواندم و فارغ شدم و نرجس همچنان در خواب و راحت بود،‌من نشستم برای تعقیب و سپس خوابیدم و هراسان بیدار شدم، او همچنان خواب بود پس برخاست نماز شب را خواند و خوابید.

حكیمه فرمود: برای فحص از صبح بیرون آمدم فجر اول ظاهر شده بود، هنوز نرجس در خواب بود، در شك افتادم، امام فریاد زد، عمه شتاب مكن كه مطلب نزدیك گردیده. گفت: نشستم و سوره الم سجده و یس خواندم كه ناگاه نرجس هراسناك بیدار شد، من به بالینش شتافتم و گفتم: «بسم الله علیك» آیا چیزی احساس می‌كنی؟

گفت: بله، ای عمه.

گفتم: آسوده خاطر باش همان است كه به تو گفتم.

حكیمه گفت: پس مرا سستی و از خود بی خودی فرا گرفت و او نیز چنین شد، وقتی به حس آقایم بیدار شدم، جامه را از روی نرجس به یك سو زدم و آقای خود را دیدم كه در حال سجده است و مواضع سجودش را بر زمین گذارده، او را در بر گرفتم دینم نظیف و پاكیزه است، حضرت امام حسن عسكری به من صیحه زد: ای عمه پسرم را به نزد من بیاور.

او را نزد امام بردم،‌اما دستهایش را زیر دو ران و پشت او گذارد و پاهایش را به سینه خود قرار داد و زبانش را در دهان او نهاد و دست بر چشمها و گوش و مفاصلش كشید.

پس فرمود: سخن بگو ای پسرم.

فرمود: «أَشْهَدُ أَنَّ لا اِله اِلاّ الله وَحْدَهُ لا شَریكَ لَهُ وَ اِنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله»

سپس بر امیر المؤمنین و امامان تا پدرش صوات فرستاد و سكوت فرمود.

امام فرمود: او را نزد مادرش ببر تا به او سلام كند و به نز من آور؛ پس او را نزد مادرش بردم، به مادرش سلام كرد، سپس او را برگرداندم در مجلس امام گذاردم. فرمود: ای عمه روز هفتم كه شد نزد ما بیا. حكیمه فرمود: بامدادان رفتم كه به امام سلام عرض كنم، پرده را بالا زدم تا از آقای خود تفقد كنم او را ندیدم گفتم: فدایت شوم چه شد آقای من؟ فرمود: ای عمه او را به آن كس سپردم كه مادر موسی او را به او سپرد.

حكیمه گفت: روز هفتم كه شد به نزد آن حضرت رفتم و سلام كردم و نشستم.

امام فرمود: پسرم را به نزد من بیاور، پس من آقایم را در حالی كه در پارچه‌ای بود به نزد آن حضرت بردم با او مانند روز اول رفتار كرد، پس زبان در دهانش گذارد مثل آنكه شیر و عسل به او می‌دهد سپس فرمود: سخن بگو:

گفت: اشهد ان لا اله الا الله و صلوات بر محمد و امیر المؤمنین و امامان تا پدرش ـ صلوات الله علیهم اجمعین ـ فرستاد و این آیه را تلاوت كرد:

«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَهامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا یَحْذَروُنَ»

موسی بن محمد بن قاسم، راوی حدیث گفت: این سرگذشت را از عقید خادم پرسیدم گفت: حكیمه راست فرموده است.
بنابر نقل اكثر مورّخین مُعتبر و و محدّثین شیعه و غیر شیعه نیمه شعبان سال 255 هـ . ق. می‌باشد، و سال شهادت امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ سال 260 ه ـ .ق. می‌باشد. بنا‌بر تصریح علمای بزرگ امامیّه مانند شیخ مفید، آن حضرت در سال شهادت پدر بزرگوارش پنج ساله بود 




موضوعات مرتبط: منتظر
[ 8 / 12 / 1390 ] [ 21:40 ] [ سجاد ابراهیمی ]
[ ]