خلاصه حالات دهمين معصوم ، هشتمين اختر امامت

خلاصه حالات دهمين معصوم ، هشتمين اختر امامت

آن حضرت روز پنج شنبه يا جمعه ، 11 ذي القعدة ، سال 148 هجري قمري، يك سال پس از شهادت امام جعفر صادق عليه السلام در شهر مدينه منوّره ديده به جهان گشود؛ و با ظهور نور طلعتش جهاني را روشنائي بخشيد.
نام : عليّ، صلوات اللّه و سلامه عليه .
كنيه : ابوالحسن ثاني ، ابوعليّ و... .
اءلقاب : رضا، صابر، زكيّ، وفيّ، وليّ، رضيّ، ضامن ، غريب ، نورالهدي ، سراج اللّه ، غيظ المحدّثين ، غياث المستغيثين و... .
پدر: امام موسي كاظم ، باب الحوائج إ لي اللّه عليه السلام .
مادر: شقراء، معروف به خيزران ، امّ البنين ، و بعضي گفته اند: نجمه بوده است .
نقش انگشتر: حضرت داراي سه انگشتر بود، كه نقش هر كدام به ترتيب عبارتند از:
(حَسْبيَ اللّهُ) ،)ما شاءَ اللّهُ وَ لا قُوَّةَ إ لاّ بِاللّهِ( ، )وَلييّ اللّهُ(
دربان : مورّخين ، دو نفر را به نام محمّد بن فرات و محمّد بن راشد به عنوان دربان حضرت گفته اند.
مدّت امامت : بنابر مشهور، روز جمعه ، 25 رجب ، سال 183 هجري قمري ، پس از شهادت پدر مظلومش بلافاصله مسئوليّت رهبري و امامت جامعه اسلامي را به عهده گرفت ، كه تا سال 203 يا 206 به طول انجاميد.
و در سال 200 هجري قمري حضرت توسّط ماءمون به خراسان احضار گرديد.
مدّت عمر: در طول عمر آن حضرت بين 49 تا 57 سال بين مورّخين اختلاف است .
و بر همين مبنا در مقدار و مدّت هم زيستي با پدر بزرگوارش ؛ و نيز در مدّت حيات پس از پدرش اختلاف مي باشد، گرچه برخي گفته اند كه آن حضرت 29 سال و دو ماه در زمان حيات پدر بزرگوارش زندگي نموده است .
در علّت آمدن امام رضا عليه السلام به خراسان ، نيز بين مورّخين اختلاف است ؛ ولي مي توان از مجموع گفته ها، اين گونه استفاده نمود:
چون هارون الرّشيد به هلاكت رسيد، بغداد و حوالي آن در اختيار فرزندش امين ، و خراسان با حوالي آن تحت حكومت ديگر فرزندش ماءمون قرار گرفت .
پس از گذشت مدّتي كوتاه ، بين دو اين برادر اختلاف و جنگ ، رونق گرفت و امين كشته شد.
در اين بين ، ماءمون نيز جهت استحكام قدرت خود چنان ابراز داشت كه از علاقه مندان خاندان عليّ بن ابي طالب و سادات بني الزّهراء مي باشد.
بنابر اين ، در سال 200 هجري نامه اي به استاندار خود در شهر مدينه منوّره فرستاد، تا حضرت عليّ بن موسي الرّضا عليهما السلام را از راه بصره اهواز، (به گونه اي كه از غير مسير شهر قم باشد) به خراسان منتقل گردانند.
هنگامي كه امام رضا عليه السلام به شهر مَرْوْ رسيد، ماءمون عبّاسي به حضرتش پيشنهاد بيعت و خلافت را داد.
ولي حضرت چون كاملاً نسبت به افكار و دسيسه هاي ماءمون و ديگر خلفاء بني العبّاس آگاه و آشنا بود، پيشنهاد خلافت را از طرف ماءمون نپذيرفت .
و ماءمون دو ماه به طور مرتّب ، با نيرنگ ها و شيوه هاي گوناگوني اصرار مي ورزيد كه شايد امام عليه السلام بپذيرد؛ ولي چون از طريقي در رسيدن به هدف خويش موفّق نگرديد، در نهايت ، حضرت را تهديد به قتل كرد.
بر همين اساس امام عليه السلام مجبور گرديد كه ولايتعهدي را تحت شرائطي بپذيرد، كه روز پنج شنبه ، پنجم ماه مبارك رمضان ، در سال 201 بيعت انجام گرفت ، مشروط بر آن كه حضرت در هيچ كاري از امور حكومت دخالت ننمايد.
پس از آن كه ماءمون به هدف خود رسيد و از هر جهت حكومت خود را ثابت و استوار يافت ، شخصا تصميم قتل حضرت رضاعليه السلام را گرفت و به وسيله انگور زهرآلود، آن امام مظلوم و غريب را مسموم و شهيد كرد.
شهادت : بنابر مشهور بين تاريخ ‌نويسان ، حضرت روز جمعه يا دوشنبه ، آخر ماه صفر، در سال 203 يا 206 هجري قمري به وسيله زهر مسموم شده و در سناباد خراسان شهيد گرديد؛ و به عالم بقاء رحلت نمود.
و جسد مطهّر و مقدّس آن حضرت در منزل حميد بن قحطبه ، كنار قبر هارون الرّشيد دفن گرديد.
خلفاء هم عصر آن حضرت : امامت حضرت ، هم زمان با حكومت هارون الرّشيد، فرزندش امين ، عمويش ابراهيم ، دوّمين فرزندش محمّد، سوّمين فرزندش عبداللّه ملقّب به ماءمون عبّاسي مصاددف گرديد.
تعداد فرزندان : عدّه اي گفته اند حضرت داراي پنج پسر و يك دختر به نام فاطمه بوده است ؛ ولي اكثر مورّخين بر اين عقيده اند كه حضرت بيش از يك پسر به نام ابوجعفر، امام محمّد جواد عليه السلام نداشته است .
نماز آن حضرت : شش ركعت است ، در هر ركعت پس از قرائت سوره حمد، ده مرتبه) هل اءتي عَلَي الا نْسانِ حينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئا مَذْكُورا(  خوانده مي شود.
و بعد از آخرين سلام نماز، تسبيحات حضرت فاطمه زهراءعليها السلام گفته مي شود؛ و سپس حوائج و خواسته هاي مشروعه خويش را از درگاه خداوند متعال مسئلت مي نمايد كه انشاء اللّه تعالي برآورده خواهد شد. 

 



موضوعات مرتبط: غریب الغربا
[ 7 / 3 / 1391 ] [ 22:23 ] [ سجاد ابراهیمی ]
[ ]