فرخنده ميلاد هشتمين ستاره فروزنده
از پشت پرده تا مه من آشكار شد |
ماه و فلك ز مِهر رُخَش شرمسار شد |
خورشيد طلعتى است ز نور جمال او |
شش آفتاب از پى او آشكار شد |
نور ششم ، امام ششم ، حجّت ششم |
كز پنج حجّت او خلف و يادگار شد |
شش حجّت از قفاى وى و پنج او جلو |
او در ميانه مركز هفت و چهار شد |
گويند مجتمع نشود ليل با نهار |
آن روى بين كه مجمع ليل و نهار شد |
آن فخر ممكنات كه بر جمله كائنات |
مهر ولاى او سبب افتخار شد |
سبط رسول ، جعفر صادق كه ذات او |
مرآت ذات حضرت پروردگار شد |
آن مظهر صفات جلال و جمال حقّ |
كز او بناى دين خدا استوار شد |
رونق گرفت مذهب و ملّت ز مذهبش |
شرع نبىّ ز همّت او پايدار شد |
نور جمال صادق ، چون از افق برآمد |
شد صبح عالم ، آراش بر شام تيره فايق |
از شرق و غرب بگذشت ، نهور فضائل او |
چون آفتاب علمش ، طالع شد از مشارق |
تن پيكر فضايل ، جان گوهر معانى |
دل منبع عنايات ، رخ مطلع شوارق |
همچون صدف ز دريا، درهاى حكمت اندوخت |
چون گوهر وجودش شايسته بود و لايق |
بر پايه كمالش ، محكم اساس توحيد |
از پرتو جمالش ، روشن دل خلايق |
خورشيد برج ايمان ، شمشاد باغ امكان |
گنجينه كمالات ، سرچشمه حقايق |
افكار تابناكش ، روشن تر از كواكب |
انديشه هاى پاكش ، خرّم تر از حدايق |
موضوعات مرتبط: شیخ الائمه